آتش‌سوزی یک هتل‌آپارتمان در مشهد مهار شد (۱۵ تیر ۱۴۰۳) تامین کامل امنیت در شعبات اخذ رای مشهد و خراسان رضوی (۱۵ تیر ۱۴۰۳) ۱۱۱ نفر از حجاج به دلیل وخامت شرایط جسمی‌ به کشور بازگشتند مقطع کاردانی رشته «فوریت‌های پزشکی» حذف خواهد شد ارتباط گردشگری ایران با مالزی افزایش می‌یابد هشداری برای زمین؛ ۲۳ درصد از مساحت زمین دیگر قابل بهره برداری نیست دستگیری عامل قتل پاکبان مشهدی + عکس خمیردندان‌های غیرمجاز از سوی وزارت بهداشت معرفی شدند (۱۴ تیر ۱۴۰۳) دستگیری سارقان سفری در مشهد نیمی از فوتی‌ها در تصادفات مشهد، عابران پیاده هستند واریز ۳ میلیون تومان به حساب بازنشستگان | متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان به چه معناست؟ (۱۴ تیر ۱۴۰۳) کشف انبار داروهای غیرمجاز توسط پلیس مشهد پشه آئدس به رنگ و بوی تایر بسیار علاقه‌مند است پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (پنجشنبه، ۱۴ تیر ١۴٠٣) | تداوم وزش باد در استان سالاد سزار ۱۰۰ ساله شد | همه چیز در مورد یک سالاد پرطرفدار اهدای اعضای کودک مرگ مغزی در مشهد نجات‌بخش زندگی سه بیمار نیازمند‌به‌عضو شد (۱۴ تیر ۱۴۰۳) گردشگری ایران از دریچه سیاستگذاری دولت چهاردهم؛ باید و نبایدها انفجار شدید در کارخانه تولید جنگ‌افزار آمریکا + فیلم معلمان مدارس غیردولتی تحت پوشش بیمه تکمیلی درمان قرار می‌گیرند
سرخط خبرها

آخرین اخبار چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

مدیرِ مدرسه

  • کد خبر: ۱۹۳۱۴۰
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۶
مدیرِ مدرسه
وقتی ماشین مدیر مدرسه از حیاط مدرسه داشت وارد کوچه می‌شد، بلند فریاد زدم: آقای مدیر، بایستید کارتان دارم.

وقتی ماشین مدیر مدرسه از حیاط مدرسه داشت وارد کوچه می‌شد، بلند فریاد زدم: آقای مدیر، بایستید کارتان دارم. ولی چون شیشه‌ها پایین بود متوجه نشد. برای همین دویدم و خودم را انداختم روی کاپوت ماشین آقای مدیر تا توقف کند.

شیشه را داد پایین و با تعجب نگاهم کرد و گفت: چیه؟ چیزی شده؟

گفتم: صحبت‌های امروزتون سر صف خیلی زیبا بود آقای مدیر.

مدیر مدرسه گفت: خودتونو روی کاپوت انداختید اینو بگید. یک جوری حرف می‌زنید انگار امروز سر صف مدرسه بودید؟ در حالی که سنتون بیشتر از این حرف هاست.

گفتم: پنجره اتاق من روبه روی حیاط مدرسه است، تمام اتفاقات توی حیاط مدرسه رو می‌بینم و می‌شنوم. ولی امروز از یک قسمت صحبت هاتون خیلی خوشم اومد و لذت بردم. اگه گفتید کجاش؟

مدیر گفت: اونجایی که از قول کنفوسیوس گفتم به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستید شمعی روشن کنید.

گفتم: این هم جالب بود، ولی یک جای دیگه اش.

مدیر گفت: من عجله دارم. خودت بگو کدوم قسمتش؟

گفتم: اون قسمت آخر صحبت هاتون که گفتید هر شخصی هفته‌ای حداقل یک بار باید بره حموم. من دو هفته بود حموم نرفته بودم به این حرفتون گوش دادم، واقعا خوب بود. دیگه بدنم بوی بد نمیده.

مدیر گفت: خوب اگه نکته دیگری نیست من برم.

گفتم: راستی این اعضای برگزیده شورای دانش آموزی به وعده هاشون عمل کردن یا نه هنوز؟

مدیر گفت: انتخابات شورا‌های دانش آموزی تازه ۱۰ روز نیست تموم شده، بعد شما می‌پرسی به وعده‌های انتخاباتی شون عمل کردن یاخیر؟

گفتم: آخه وقتی داوطلب شده بودند مدام می‌گفتند: در اسرع وقت این کارهارو انجام میدیم.

مدیر گفت: امیدوارم به وعده هاشون عمل کنند. من باید برم اداره آموزش و پرورش. اونجا کار دارم!

گفتم: اتفاقا من هم دوازده سال آموزش و پرورش بودم.

- کارمند آموزش و پرورش بودید یا معلم؟

- هیچ کدوم. دانش آموز بودم تو مدارسی که زیر نظر آموزش و پرورش هستند.

مدیر گفت: ببین! من باید زود برم اداره، داره دیرم میشه.

گفتم: عجله نکنید، هنوز هم سؤال دارم. شما امروز صبح توی صف گفتید نفر سی و دوم داخل صف دوم از فردا دیگه مدرسه نیاد، چون سر صف آشغال انداخت روی زمین. به نظرتون درسته که یک دانش آموز به خاطر اینکه از دستش آشغال افتاده روی زمین اخراج بشه؟

مدیر گفت: من برای اینکه دانش آموز‌ها آشغال نریزند اینو گفتم. هیچ صفی سی تا دانش آموز بیشتر نداره که نفر سی و دوم صف رو اخراج کنیم.

خواستم سؤال بعدی ام رو بپرسم که پایش را روی پدال گاز فشار داد و رفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->